با بابات دعوا کردم.....
سلام گل نازم...
من با بابایی دعوا کردم..آخه امروز ٥شنبه است مارو نبرد گردش بگردونه بازم رفت رستوران گفتم زود تعطیل کنید بیا بریم بیرون انقدر عصبانی شد که نگو آخر هم رفت منو تورو تنهای تنها گذاشت...
قول بده زودی بزرگ بشی و بیای بغل مامان تا مامان تنها نباشه وبا هم کلی بازی های قشنگ بکنیم...دوست دارم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی