amir hosseinamir hossein، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

مامان نویس

تاریخ احتمالی زایمان

سلام گل pesaram قند عسلم...مامان هروز داره خیکی تر میشه... دیروز رفتیم مطب الهه جون.. بازهم صدای قلب مهربونتو شنیدیم ..باید برم یه سونوگرافی دیگه بدم فکر کنم این آخرین سونو باشه... دیگه واست بگم که مامان 62 کیلو شده..وای خاک تو سرم... تاریخ احتمالی تولدت هم 17 آذر pish bini شده.... البته الهه جون گفت از 3 آذر به بعد اگر دردم زیاد باشه میشه به دنیا بیای و زایمان زودرس هم محسوب نمیشه... نمیدونم چی میشه فقط از اسم زایمان وحشت دارم.. خدایا خودت که همیشه هوامو داری این دفعه هم یه نظری بهم بکن///// ...
13 مهر 1390

هفته ی 29

سلام گل مامان.. حالو احوالت که خوبه انشالله؟؟؟؟ دلم واست تنگ شده...فردا وارد هفته ٢٩ بارداری میشیم...دیگه ساعت داره تند تند میگذره ولحظه ی در آغوش گرفتن تو در بغلم داره نزدیک میشه...... دیگه کم کم ترس ودلهره زایمان تمام وجودمو در بر گرفته.. یه وقتها با خودم میگم کاش  میشد زمان به عقب برگرده کاش تازه تورو باردار میشدم.. آخه خیلی میترسم... اززایمان... این بوس خوشگل از طرف مامان و بابا بچسبه به lop topolet pesaram ...
12 مهر 1390

مادرانه

سلام جو جو لالایی مامان...الهی فدات شم که این همه واسم عزیزی... خیلی دوست دارم.. قربونت بشم که تو دلم تکون تکون میخوری.. زود بزرگ بشو .بیا بغل مامان و بابا.... بوس بوس   ...
3 مهر 1390

میخوام برم واست خرید...

سلام  جوجو..... خوبی مامان امروز بابایی کلی خجالتمون داد و دکود اتاقو تغییر داد حالا هم کمدت هم تختت جا میشه اینجا... باید کم کم بریم سفارش بدیم تا واست بسازن...الهی قربونت بشم...هزارتا آرزو واست دارم...
1 مهر 1390

مادرانه////

سلام عشقم نفسم جونم.. .الهی دورت بگردم کم کم جات داره تنگ میشه و ورجه ورجه هات زیاد.. آخ قربونت برم..حسابی بزرگ بشو که بیای بغلم ..دوست دارم ...
1 مهر 1390

گزارش دکتر....

سلام قشنگم دیروز رفتیم pishe الهه جون...همه چیز خوب بود جواب آزمایشم را هم بردم همه چیز طبیعی بود..الهی شکر.. صدای قلب مهربونت هم شنیدیم در سلامت کامل هستی نفسم.... هوس یه شمال کردم.. ولی الهه جون گفت 1 یا 2 هفته دست نگه دار جاده ها که خلوت شد بزنید به جاده.. آخجونمی جون...از عید تا حالا هیجا نرفتیم....راستی مامانی دیگه داره میترکه.. وزنم زیاد شده..62کیلو شدم... نزدیک 9کیلو اضافه وزن peyda کردم... اشکال نداره به وجود ناز تو می ارزد..الهی که سالم وسلامت بیای بعل من و بابایی که عاشقانه بیقرارتیم pesaram ...
30 شهريور 1390

آغاز ماه 7

سلام عشقم امروز وارد ٣ ماهه آخر بارداری شدیم.. دیگه تا آخر راه چیزی نمونده.... منو تو ٩ ماه همسفر هم بودیم... با هم خندیدیم گاهی هم با هم گریه کردیم.... همه میگن نی نی ها دوست نداره از دل مامان هاشون بیرون بیان... الهی فدات بشم این قانون زندگانی است و همه ی ما حتی تو نی نی کوچولو باید در مقابل اون تسلیم باشی.. من و بابایی قول میدیم بهت بد نگذره ... زندگی رو هر جور بگیری میگذره عزیزم ما شاد وخوشحال در کنار هم زندگی میکنیم  بدون هیچ کم و کثری به امید خدا... ...
28 شهريور 1390

بدون عنوان

سلام pesaram خوبی خوشگلم  آخ که دیگه طاقتم تموم شده میخوام اون lopato ١٠٠٠تا بوس کنم.. فدات بشم که نیومده این همه خاطر خواه داری.... واسه اسمت مرددیم ....نمیدونیم امیر حسین بذاریم یا امیر علی..... امیر علی شیک تر مگه نه؟؟؟؟خاله جونیا  pesaram محرم به دنیا میاد.. به این خاطر این دوتا اسمو کاندید کردیم....شما خاله ها هم راهنمایی مون کنید... ...
24 شهريور 1390

سخنی با خدا

خدایا ازت ممنونم.. ممنونم که هستی ... بی آنکه انتظار تولد کودکی را بکشم آن را به من هدیه کردی... واحساس مادر شدن را از من دریغ نکردی... خدا خواهان آنم که بهترین مادر برای فرزندم باشم.... خدایا ازت میخواهم فرزندم تلخی نبود pedar ومادر را هیچگاه مانند من احساس نکند... خدایا به همسرم سلامتی عطا کن تا برای کودکمان بهتر pedarباشد.. آمین ...
20 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مامان نویس می باشد