مادرانه
نه ماه دوتایی بودیم و یکی شمرده میشدیم عزیز من ! خوشحالم که نصف جامو بهت دادم یک جای مجانی با تمام امکانات تو هم مستأجر خوبی هستی! ساکت و آرام بعضی وقتها از سر ِ دوستی ، تلنگری به دیوار میزنی آره من میشنوم داری بزرگ می شی بار و بندیل سفر را می بندی آخ که چقدر دلم برای آن لحظه ی شیرین بی تاب است آن لحظه که تو بیایی ...... " کارول لین پیرسون" کم کم داری میای بغلم نفسم ...
نویسنده :
مامان مهنوش
22:23